فرود یک فرشته

• امروز دوشنبه ١٦ خرداد ١٣٩٠ زیباترین و شیرین ترین روز زندگی مامان مهسا و بابا علیرضاست آخه یه فرشته ی آسمونی به جمع خانوادگی ما اضافه شده آره عزیزم اون فرشته ی آسمونی تویی دختر گلم که با اومدنت زندگی قشنگ من و بابا رو زیباتر کردی

دختر عزیزم این وبلاگ خاطرات دوران کودکی توست که با عشق و علاقه برایت می نویسم به امید روزی که اونا رو بخونی

اینم فرشته کوچولوی مامان که تازه دوروزه از فرشته های آسمون جدا شده وزمینی شده

دختر قشنگم امروز من و بابا علیرضا برای تو یه اسم قشنگ انتخاب کردیم قرار شده اسمتو بذاریم یگانه:یگانه یعنی یکتا و بی همتا امیدوارم از اسمت خوشت بیاد

یگانه جون مابا تمام وجود به تو افتخار میکنیم وتا قیامت از داشتن چنین هدیه ای که از طرف خداوند به ما داده شده به خود میبالیم

عزیزم من هیچ وقت شب اولی رو که به دنیا اومدی فراموش نمیکنم اون شب مامان مهسا سینش شیر نداشت که تو رو سیر کنه تو اون شب تا صبح تو بیمارستان گریه کردی حتی همه ی هم اتاقی ها میومدن و به تو سر میزدن دیگه طاقت دیدن گریه هاتو نداشتم فقط از خدا میخواستم زودتر شیر تو سینم بیفته تا تو رو شیر بدم

• خوشگلم مامان همیشه وتا ابد تو رو دوستت داره