شعرها و کلمات به زبون دردونمون
عزیز دلم این روزها هرچی از شیرین زبونیات بگم کم گفتم ماشاالله انقدر
بانمک حرف میزنی که دلم میخواد صبح تا شب کنارت بشینم و از حرف
زدنهای کودکانت لذت ببرم
شعرهایی که یاد گرفتی رو به زبون خودت برات نوشتم :
متل متل توتوله گاب حسن چه جوله
م شیر داره نه تستون شیر و اردن هندستون
اسشو ازار انقزی دور کلاش قرمزی
یه پاتو برچین یه پاتو برچین
اینانه ای دندون افتاده تو قندهون
ابر ایارین درش ایارین
عزیزم البته شعرهایی که یاد گرفتی زیاده ولی من دو تاشو برات نوشتم
اینم چند تا کلمه به زبون دخملیمون :
اسب:ابس چشم:دشم شلوار :شبار
کفش:دفش دختر:دوشتر یخچال :دخچال
فرش:پرش چراغ:چیاغ کشک :دسک
روسری:اوسیی پرده :پته